goohardasht.com/[email protected]
این آخرین رقص واژه ها میان برگهای مجازی تنهایی های من است ، به خدا
پناه می برم و به خود و بی چتر زیر باران اتفاق ها خیس می شوم و اشک هایم
با اشک های خدا یکی می شود و آسمان بی مهتابم بی قراری می کند ، میان کشمکش
بودن و نبودن نیستی را برمی گزینم و پایان می دهم این خط خطی هایی که
دلنوشته های کودکانه ی دخترکی بودند که اول کودکیش را بعد نوجوانیش را ،
تابش را ، شبانه های خداییش را ، بوسه های مخفیانه اش بر گونه های داغ خدا،
سبزی اش را و امروز رنگین کمان دلش را به روزگار سپرد
زیر باران این
همه تنهایی ، زیر هق هق چشمانی که دلتنگند ، شانه به شانه ی خدایی که قهر
است با من و دنیای من ، بی بهانه ، بی غرور ، بی عطر خوش روزهایی که گذشت ،
تنها با کوله باری خاطره ی تلخ و شیرین می روم از تنهایی های من که یک روز
زمستانی متولد شد ، بر مزار روحم سنگی سفید انداخته ام و روی آن با خطی
درشت نگاشته ام :
من آن سنگ مغرور ساحل نشینم که می رانم از خویشتن موجها را
خموشم ، ولی در کف آماده دارم کلاف پریشان صدها صدا را
چنان سهمناکم که از هیبت من نیاید سگ ماهیان در پناهم
چنان تیز چشمم که زاغان وحشی حذر می کنند از گزند نگاهم
صدفها و کفها و شنهای دریا به مرداب رو می نهند از هراسم
من آن سنگم ، آن سنگ ، آن سنگ تنها که هم آشنایم ، که هم ناشناسم
غبار مرا گرچه دریا بشوید ولی زنگ غم دارد آیینه ی من
مرا سنگ خوانند و دریا نداند که چون شیشه قلبی است در سینه ی من
پ.ن1 :همیشه بهار امانتی بود میان ذهن تو ، واژه ی مشترکی که با هم داشتیم ، من به واژه ای که به امانت به ذهنم سپرده ای خیانت نکرده ام ،اما تو .... تنها یی های من را برای همیشه بدورد گفتم، احتیاجی به پر پر کردن همیشه بهار نبود آشنای من
پ.ن2: خدایا با زندگی هایمان شوخی نکن ، قلقلک هایت دوست داشتنی است اما خنده ی زیاد بی دردی می آورد ، کمی جدی باش، با من ، با او و با همه ی کسانی که در دنیای سیاه و سپیدت سرگردانند
پ.ن3: بدورو صفحه های مجازی پر از دلنوشته های من ، این پایان وبلاگ تنهایی های من است .
22441 بازدید
13 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
64 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian